آیا مسیر شغلی توسعهدهنده نرمافزار بعد از ۳۵-۴۰ سالگی به بن بست میرسد؟
شکی نیست که حوزه تولید نرمافزار برای افراد جوانتر از ۳۵-۴۰ ساله عالی است اما آیا برای افراد بعد از این سن هم همینطور است؟
آیا واقعا توسعه نرمافزار یک مسیر بن بست است؟ تجربه Deepak Karanth از dzone را در این زمینه میخوانیم.
من هنوز ۳۵ ساله نیستم اما تا یکی دو سال آینده به این سن خواهم رسید.
تاکنون در شغل خود موفق بودم. به عنوان یک برنامهنویس آغاز به کار کرده و هم اکنون معمار نرمافزار هستم. من تجربه کار به عنوان توسعهدهنده، معمار، اسکرام مستر، مدیریت تیم و … را دارم. از لحاظ غیر تکنیکی تیمهای بسیاری را شکل دادم، نیروهای جدید و خوبی استخدام کرده و آنها را آموزش دادم. به طور مختصر در بسیاری از زمینههای توسعه نرمافزار تجربه دارم.
آیا با همه این اوصاف من یک کاندید مناسب برای هر شغلی هستم؟ شاید فکر کنید بله! چرا که نه؟! من هم این طور تصور میکردم.
من اخیرا به دنبال یک شغل بودم و با خیلی از شرکتهایی که درخواست داده بودم حتی وارد مصاحبه نشدم. در واقع مسئولین جذب نیرو همواره تلاش در تطبیق کلمات کلیدی در مشخصات شغل به رزومه من داشتند.
مسئول جذب: روی جاوا کار کردید؟
من: بله.
مسئول جذب: روی Spring, J2EE کار کردید؟
من: Spring بله. J2EE در سال ۲۰۰۴ بله. از آن زمان به بعد JavaEE
مسئول جذب: چه زمینههایی از Spring؟
من: MVC, Data, Security, Spring Boot و ….
مسئول جذب: XML چطور؟
من (یک کمی ناراحت چون فهمیدم چه اتفاقی داره میافتد): بله
مسئول جذب: چه نسخهای از برنامه سرور Wildfly؟
من: ابتدا روی JBoss کار میکردم و الان روی Wildfly 8 کار میکنم.
مسئول جذب: آها، شما روی Wildfly 9 کار نکردید؟ ببخشید ما دنبال کسی هستیم که تجربه کار روی نسخه ۹ داشته باشد.
برای اغلب شغلها مهارتهای من دقیقا مطابق کلمات کلیدی نبود، پس میتوانید تصور کنید که چقدر این تعاملات افتضاح پیش میرفت. آنها متوجه نبودند که من از آن کلمات کلیدی که در مشخصات شغل لیست شده است، با ارزشتر هستم.
از بسیاری از شرکتها هم که تماس میگرفتند دنبال یک کدنویس با حقوق اندک بودند.
چند شرکت هم بودند که از من خواستند به طور آزمایشی برای آنها کد چاپ نردبان یا اعداد تکرار شونده را بزنم. من چنین تستهایی را انجام ندادم نه به خاطر تکبر بلکه به خاطر اینکه فکر میکردم مهارتهای من بسیار بیشتر از چیزی بود که در آن نقش به آن نیاز داشتند. آن نقش در واقع همان معمار نرمافزار بود اما به جای اینکه مهارتهای معماری و منطق من را بسنجند، از من کدهای ابتدایی میخواستند.
بقیه شرکتها انقدر دور بودند که رفت و آمد ویا جابهجایی محل سکونت مقدور نبود. به این ترتیب در ۹۹٪شرکتها بدون مصاحبه رد شدم و در ۱٪ باقیمانده دلایلی برای رد کردن پیدا میکردم.
حال به ۱۰-۱۲ سال گذشته برگردیم زمانی که در ابتدای ۲۰ سالگی بودم. در آن زمان یک Junior Developer و مجرد بوده و میتوانستم هر نقطهای از دنیا بروم. میتوانستم هر شغلی در جهان انتخاب کنم و از اینکه تنها به عنوان کدنویس با حقوق اندک استخدام میشدم هم خوشحال بودم.
اما این داستان چه میگوید؟ آیا در اوایل ۲۰سالگی برنامهنویس بهتری بودم؟ قطعا نه!
الان که در سی سالگی هستم بیشتر نسبت به شغلها گزینشی عمل میکنم. بیشتر در مورد تاثیر خودم در شرکت فکر میکنم. به علاوه در مورد کیفیت زمانی که با خانواده سپری میکنم هم حساستر شدم.
متاسفانه شرکتها این مساله را نمیفهمند. آنها هم فردی با مهارتهای خاصی را میخواهند نه کسی که تجربیات زیادی در زمینههای مختلف داشته باشد. در واقع شاید در بیشتر مواقع شما جای یک نفر دیگر استخدام میشوید که شرکت را ترک کرده است. شما تنها نیاز است که کاری که نفر قبلی انجام میداده است را انجام دهید. مهارتهای بیشتر شما بلااستفاده میماند.
بنابراین، بله در این مسیر، شغل برای کسانی که ۳۰ سالگی را میگذرانند سخت میشود. نه به خاطر اینکه مهارت کافی وجود ندارد بلکه به این خاطر که چیزهای بیشتری لازم است در نظر بگیریم و اینکه آیا واقعا یک بن بست است یا خیر به موقعیت شخصی و انعطاف پذیری افراد بستگی دارد.
شما هم موافق هستید؟
منبع:
دوستانی که از نیاز به ارتقای دانش برنامه نویس صحبت کرده اند، ظاهرا متوجه اصل بحث نشده اند.
مسالهی اصلی اینه که شرکتها نیروی متوسط زیر سی سال رو به نیروی حرفهای بالای سی و پنج سال ترجیح میدن.
تجربه خودم اینه که برنامه نویسی مثل فوتباله. تا زیر سی و پنج میخوانت. از ما گذشت ولی دوستان سعی کنند با حقوق معمولی کار نکنن. عمر برنامه نویسی کوتاهه.پس باید درآمد خوبی داشته باشند.
من خودم 45 ساله هستم. هرچند به واقعیتها اشاره کردید و فی الواقع تمامی این متن رو کامل درک کردم و تجربه کردم اما دیدگاه من نسبت به موضوع یکم متفاوت هست. به نظر من شغل برنامه نویسی دقیقا شغلی هست که هر چقدر سابقه طولانی تر باشه برنامه نویس توانمند تر هست. مهم نیست زبان یا محیط کار چی باشه کلا کار مهندسی نرم افزار که شاخه اصلیش رو شاید بتونیم به طور کلی بگیم برنامه نویسی هست، مشکلات پی در پی مربوط به رفع خطاها، حفظ روحیه در زمان فرسایشی شدن پروژه ها، پیدا کردن مقرون به صرفه ترین مسیر برای رسیدن به هدف، داشتن دید وسیع نسبت به کار، اینها چیزی نیست که صرفا با تحصیلات اکادمیک یا عالیه و یا شاید بگیم 5 6 سال تجربه بدست بیاد. این مساله حد نداره و هر چی تجربه بیشتر باشه کارایی هم در این زمینه ها (که البته اساسی هم هستند) بالاتر خواهد بود. اما مشکل اساسی تر میزان توقع یا انتظار از کارفرما هست که طبیعتا بالاتر میره و حتی خیلی کارفرماها به دلیل اینکه نتونن انتظارات فرد رو براورده کنند سمت این افراد نمیرن. به عنوان مثال درسته که کار حرفه ای شما بیشتر مرتبط با جاوا بوده اما ایا اگر تصمیم بگیرید مثلا در حوزه وب یا به فرض برنامه های native کار کنید ایا کارایی پایین تری خواهید داشت. حتی اگر بخوایم پاسخ بدبینانه به این سوال بدیم شاید بشه گفت در پروژه های کوچک بی ربط به تخصص شما مثلا وب که کارفرما میخواد نهایتا با چند 10 میلیون سر و ته کار رو ببنده احتمالا هم به دلیل سطح توقع و هم تجربه ناکافی توی اون فیلد شما کیس مناسب نباشید اما برای پروژه های با ابعاد بزرگتر قطعا تجربیات شما مفید خواهد بود. اما در کل فکر میکنم در سنین بالا بیشتر باید به استقلال شغلی و پروژه های درامدزای مستقل فکر کرد تا استخدامهای شرکتی، دولتی و غیره
قبول دارم شرایط برای یک فرد 25 ساله برای استخدام راحت تره تا یک فرد 35 ساله ..چون 25 ساله یا حقوق کم هم کار میکنه البته برای اون بصرفه است چون یاد هم میگیره ولی فرد 35 ساله چون چند سال کار کرده نمیتونه با دستمزد کم و تحت هر شرایطی کار کنه …
منم هم نسبت به اینده شغلی این کار ناامیدم.حداقل تو این شرایط نمیشه حسابی باز کرد برای ادمه کار شرکتی.مگر اینکه خودت شرکتی بزنی یا نرم افزاری تولید کنی که برای شما درامد زایی کنه در طولانی مدت که این هم اگر واقع بینانه نگاه کنی یمقدار شانس میخواد.واقعا اگر هر برنامه نویس بالای 35 مجبور بشه شرکت نرم افزاری خودش راه اندازی کنه کل تهران شرکت های نرم افزاری پر میکنه ..خلاصه بنده با شما موافقم و تجربه شما رو دارم تو سن 35 سالگی ..پیشنهاد های شغلی که نظرم جلب خیلی کمه .درصورتی که قبلا با اینکه اماتور بودم وجود داشت .
من در مورد خودم که الان 38 ساله هستم میتونم بگم که توان کار کردن 15 ساعت در روز رو که چند سال پیش داشتم الان ندارم درعوض دانش و تجربه من بالا رفته و فرصت های شغلی هم برای من خیلی بیشتر شده. موضوعاتی هم که توی این متن مطرح شده ربطی به تیتر نداره، چون یه آدم 40 ساله هم میتونه مجرد باشه و یه آدم 20 ساله هم میتونه متاهل باشه
من شخصا هدف خودم این هست که تا همون 35-40 سالگی در شرکتهای مختلف به عنوان برنامه نویس فعالیت کنم، و بعد با توجه به تجربهای که در این سالها کسب کردم، شروع به راه اندازی یک استارت آپ کنم.
پس موضوع سن نیست! موضوع این است که چقدر در انتخاب شغل سخت گیرید و یا کمتر می توانید وقتتان را به آن شغل اختصاص دهید!
واقعا ناراحت کننده است.اما به نظر من برنامه نویسی یا توسعه دهنده باید خودش رو ارتقا بده و یه علم تکراری نیست که با یکبار یاد گرفتن کافی باشه.اگر همگام با فناوری پیش بریم مطمئنا به این مشکلات کمتر بر میخوریم هر چند که این فقط نظر منه
برنامه نویس باید خودش رو با دانش روز همگام کنه درست! اما یه توسعه دهنده بیست ساله دارای ظرفیت بیشتری نسبت به یه آدم ۳۵-۴۰ ساله هست. مسئولیت دومی به مرور زمان بیشتر شده و وقت کمتری واسه مطالعه جدیدها داره