امروزه برنامهنویسان پریشان هستند.
Anik Singh کارشناسی علوم کامپیوتر از تجربیات دو ساله خود در برنامهنویسی صحبت می کند، خواندن آن به خصوص برای تازهکاران خالی از لطف نیست.
وقتی که من اولین برنامه hello world خود را نوشتم مثل همه برنامه نویسان دیگر شگفت زده شدم. هیچ ایدهای برای اینکه در ادامه چه باید بکنم نداشتم. برنامه من به زبان سی نوشته شده بود پس تصمیم به یادگیری زبان سی گرفتم. کتاب The C programming language را قرض گرفتم و مطالعه کردم. تمرینات آن را انجام دادم و از اینترنت و از بعضی از دوستانم کمک گرفتم. به این ترتیب زبان سی را آموختم و بعد از مدتی زبان سی++ و زبان جاوا را نیز یادگرفتم. هر زمان که یک زبان جدید را یاد میگرفتم بسیار شگفتزده میشدم. عاشق ویژگیهای جدید آن میشدم که کار کردن با آنها بسیار مهیج بود. به همین ترتیب یادگیری یک زبان جدید و علاقهمند شدن به ویژگیهای جدید آن و اعتیاد به خبره شدن در همهی آنها را دنبال میکردم بدون اینکه ایدهای داشته باشم که چه میکنم و به همین روال یک سال و نیم گذشت.
بازار باز
صنعت نرمافزار یک دریای بزرگ است و هر برنامهنویس جدید مثل یک ماهی کوچک در این دریای بزرگ است. هر کسی میخواهد یک ماهی بزرگ باشد اما همه نمیتوانند. اما این همه چیز نیست. هرچند در دنیای برنامهنویسی این سناریو اندکی متفاوت است. برنامهنویسان بیشترین مشتریان اینترنت هستند و بیشتر از هر انسان متوسط دیگری از آن استفاده میکنند. دلیل آن این است که تعداد زیادی اطلاعات رایگان و انسانهای مهربانی هستند که میتوانند به شما کمک کنند. به همین دلیل حتی اگر یک ماهی کوچک باشید به همه گوشههای این دریا دسترسی دارید. واضحا کسانی هم وجود دارند که برای کمکشان پولی دریافت میکنند اما با این حال خیلی هزینه زیادی ندارد و عادلانه است و اعتراضی به آن وجود ندارد. درست مثل یک بازار بازی است که شما وارد آن میشوید تا جذابیت خود را نشان داده وقیمت تعیین کنید.
برنامه نویسان حریص
اما همین بازار باز است که مانع اصلی برای بسیاری از برنامهنویسان تازهکار است. میزان زیادی چیز ارزان و مهیج وجود دارد که هرکس دوست دارد همه آنها را دریافت کند. هر دو روز یک چارچوب جدید جاوا اسکریپت بیرون میآید. هر ماه یک ابزار توسعه جدید آماده نصب روی سیستم شماست. هر سال یک زبان برنامهنویسی جدید متولد میشود. ما برنامهنویسان بسیار حریص هستیم. درست همانطور که بازی fallout 4 یا یک فیلم جدید ساخته Marvel ما را هیجان زده میکند یک چارچوب جدید جاوا اسکریپت چه بسا بیشتر هیجان انگیز باشد. ما تصمیم میگیریم و مینشینیم تا یک چارچوب خاص را به خاطر نیاز زمان یاد بگیریم. ما فکر میکنیم یادگیری آن، موقعیت بهتری در اختیار ما قرار میدهد یا موجب ارتقای ما میشود. سپس آن چارچوب جدید با یک حرف یا شعار کنار میرود و تمام میشود. حالا ما میخواهیم یک چارچوب جدید یادبگیریم اما نمیخواهیم قبلی را هم کنار بگذاریم. ما میخواهیم خیلی سریع آن را یاد بگیریم و در جستجوی گوگل با نتایجی مثل “آموزش ۲۴ ساعته ….” یا “در عرض یک هفته خبره …. شوید” و ” از صفر تا صد … در یک ماه” روبرو میشویم. باور کنید این بهترین راه برای یادگیری هیچ چیزی نیست… مگر اینکه کسی اسلحه روی شقیقه شما گذاشته باشد تا آن را یاد بگیرید ( که در مورد ما بعید میدانم اینگونه باشد) برنامهنویسی چیزی نیست که بخواهید اینگونه یاد بگیرید.
راه صحیح آن چیست؟
بعد از یک سال و نیم اتلاف زمان و بهدست نیاوردن هیچ چیز، من تصمیم گرفتم که مسیر زندگیام را تغییر دهم. تصمیم گرفتم وقت تلف کردن را پایان دهم و کاری تولیدی انجام دهم. کاری با یک هدف و یک استراتژی، انجام کاری که میخواستم، کاری با هدف کمک کردن. یک روز با کانال یوتیوب توسعهدهنده و مشاور نرمافزار John Sonmez آشنا شدم. بعضی از فیلمهای آن را مشاهده کردم و از مشاورههای وی به شگفت آمدم. درس یک هفتهای رایگان وبلاگ نویسی وی را دنبال کردم و بعد از آن وبلاگ خودم را راهاندازی کردم. هماکنون هرچیزی که یاد بگیرم را روی وبلاگم یادداشت میکنم. روز به روز اعتماد به نفس به دست میآورم. یک روش موثر برای یادگیری توسعه دادم. شروع به تعامل با پروژههای متن باز کردم و هماکنون برای راهاندازی پروژه خودم آماده میشوم. هماکنون بسیار با انگیزه هستم و این مسیر کارآفرینی را به طور مداوم دنبال میکنم.
چیزی که میخواهم بگویم این است که برنامهنویسی یادگیری یک مجموعه از زبانها و چارچوبها و زندگی در دنیای قهرمانی خودتان نیست. هیچکسی اهمیت نمیدهد که چقدر شما میدانید. برنامهنویسی حل مسائل دنیای واقعی با مهارتهایتان و قراردادن آنها در اینترنت برای سایر انسانهاست که به کار شما ارجاع کنند. کل چیزی که شما نیاز دارید این است که یک هدف تعیین کنید و به سمت آن حرکت کنید. من یک وبلاگ درست کردم و بسیار خوشحال هستم. بقیه انسانها هم نوشتههای من را دنبال میکنند چون مطالبی که مینویسم را دوست دارند و آنها را مفید ارزیابی میکنند. اگر میخواهید در یک شرکت بزرگ استخدام شوید برای آن کار کنید و اگر میخواهید کارآفرینی کنید روی ایده میلیون دلاری خود تمرکز کنید. اگر میخواهید با برنامههای متن باز در تعامل باشید به گیت هاب رجوع کنید.
پریشانی را تمام کنید، یک هدف داشته باشید و دنبال کنید.
شما هم با چنین تجربهای روبرو شدهاید؟ نظرتان چیست؟
شما هم تجربیات خود را برای ما ایمیل <info [at] javacup [dot] ir> کنید و با خوانندگان جاواکاپ در میان بگذارید.
منبع:
https://dzone.com/articles/programmers-are-distracted-today
درسته منم دقیقا به این مشکل دچار شدم.
اینکه هر روز به فکر یادگیری فریم ورکهای جدید و تکنولوژی های مختلف هستم. امیدوارم این هدف و ایده شروع کردن کار جدید به ذ هن من هم بیاید.
عالی بود ممنون